مرسانا و خانه تکانی شب عید
دختر نازم می بخشی که این چند روز حسابی اذیت شدی مامانی ، عزیزم خوب نتوانستم بهت برسم باهات بازی کنم و خواسته هاتو به نحو احسنت انجام بدهم عزیزم ، خانه تکانی شب عید و دردسر های بی شمار ، خلاصه که عزیزم تو هم میان اون همه شلوغ پلوغی خانه واسه خودت شبکه پویا نگاه می کردی، برنامه گربه سگ اثر پیتر هانان رو خیلی دوست داری و تا آخرش هم نگاه می کردی . گاهی هم که حوصلت از نبود من و بابایی سر می رفت صدا می کردی تا یکی به دادت برسه و تو رو دریابه ، گاهی هم با روروکت همراه ما بودی توی آشپزخانه، توی اتاق و خلاصه سه تایی هر طوری بود خانه را روفتیم و حسابی تمیز کردیم تا به استقبال سال نو برویم. گاهی هم که دیگه از تماشای تلویزیون خسته می شدی من و ...