چشمای قشنگت روقربون
دختر نازم الهی که فدای یه تار موت بشم عزیزم که با اون چشمای بادومیت با من حرف میزنی . مامانی چند وقتی میشه که میخوام این پست رو برات بنویسم ولی نشده، برای خودم هم خیلی عجیبه مامانی ، وقتی گرسنه ای ، وقتی خوابت میاد ، وقتی بغل کسی غیر از من هستی حتی بابایی جون ، وقتی دلت خنده و بازی میخواد یا وقتی دلت یه به به دیگه غیر از می می مامانی میخواد عزیزم فقط با اون چشمات به من میفهمونی ، اوایل فکر نمی کردم که اون نگاه ها معنی دار باشه و فکر میکردم چون منو شناختی دوست داری من هر جا که باشم نگاهم کنی ولی عزیزم چند وقته که بیشتر به این قضیه دقت کردم به نتایج جالب توجهی دست پیدا کردم .
جالبه عزیزم بدونی که نوع نگاهت در هر کدام از حالت هایی که گفتم فرق میکنه مثلا وقتی خوابت میاد نگاهت خیلی معصومانه میشه یا وقتی که دلت بازی میخواد یه شیطنت خاصی توی نگاهت هست که کاملا مفهوم رو به من میرسونه .
راستش رو بخواهی برای خودم هم خیلی عجیبه آخه همه نی نی ها با نوع صدا و گریه هاشون به والدینشون می فهمونن که الان چی میخوان ولی عزیزم تو با نگاهت به من می فهمونی آخه دخملی من زیاد اهل گریه و غرغر کردن و بهانه گیری نیست .ازت ممنونم دختر گلم الهی که مامانی جونم همیشه همینطور خوب و آرام باشی و تا دنیا دنیاست شادی و سرخوشی رو توی اون چشمایی که اینقدر صداقت درش موج میزنه که تمامی سر درونت رو آشکار می کنه ببینم قشنگم.