مرسانامرسانا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

برترین هدیه الهی

مرواریدهای درخشان

1393/4/1 11:26
نویسنده : مامان مریم
123 بازدید
اشتراک گذاری

مرسانای گلم بالاخره انتظار مامانی و بابایی به سر رسید و اون مرواریدهای درخشان از درون لثه های صدفی ات آمدند بیرون و یه دنیا شادی و خوشحالی رو به ما هدیه کردند.

عزیزم روز جمعه دوم خرداد ماه 93 بود که به اتفاق عمو شاهین و خانواده زن عمو مونا صبح زود قرار گذاشته بودیم بریم شهرستانک، توی راه ، تو جاده چالوس یه جا وایسادیم تا یه کمی هوای تازه و خنک استنشاق کنیم ،شما توی بغل مادر زن عمو جونتون بودی که من متوجه یه چیز سفید توی دهان مبارک شدم . اول ترسیدم فکر کردم شاید دستمال کاغذی توی دهانت باشه ولی بعد که چک کردم دیدم عزیزم دندونات جوانه زده، خلاصه کلی خوشحالی کردیم و همه آمدند و دندونهای مبارک رو دیدند و تبریک گفتند و خانمی ما که از این همه هیاهو تعجب کرده بود یهو زد زیر گریه ، حالا گریه نکن کی گریه کن .

روز نسبتا خوبی رو پشت سر گذاشتیم. وقتی آمدیم خانه زنگ زدم به مامانی عزیزی که البته برای زیارت رفته بودند مشهد مقدس، خلاصه مامانی عزیزی هم کلی خوشحال شد و قرار شد هر وقت از مشهد برگشتند بیاد خونمون و برای خانم گل یه آش دندونی مفصل درست کنند .  

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)